شنبه ۲۹ آذر ۹۹ ۱۹:۳۵
عاقبت روزي به سر آيد جوانيم ولي ميهراسم در جوانيم نبينم روي او
پير خواهم شد زماني و شَوَد مويم سفيد واي اگر اكنون نبينم مشكي گيسوي او
ميهراسم غافل و ديوانه عمرم بگذرد بينوا گردد دل و من نگذرم از كوي او
كور گردد اين مشام و بوي زلفش نشنود ميهراسم قبل از آن كه بشنوم من بوي او
در پي اش سوي هزاران كس رَوَم بيمار و زا رميهراسم دور گردم عاقبت از سوي او
چون كه بسيار اند صيادان بي مهر و صفا ميهراسم كه نبينم آن رخ آهوي او
اي خدايا ياريم كن تا كه رويش بنگرم لحظه بر لحظه شَوَم مشتاق تر بر روي او
شاعر رضافروغي
- ۲۷ بازديد
- ۰ نظر